loading...

dastan

بازدید : 482
چهارشنبه 26 فروردين 1399 زمان : 2:37

کتاب اگر این نیز انسان است ، یکی از آثار جالب و خواندنی پریمولوی می‌باشد . این کتاب با زبان اصلی ایتالیایی نوشته شده و پس از آن به زبان انگلیسی ترجمه شده است . این کتاب به طور کامل زندگی نامه‌‌‌ای از نویسنده این کتاب می‌باشد . شما می‌توانید با خواندن این کتاب شاهد زندگی و اتفاقات پریمولوی باشید . لوی یکی از نویسندگانی است که از اردوگاه آشویتس نجات پیدا کرده است و پس از آن زندگی خود را در قالب یک داستان جذاب و خواندنی شرح داده است . این داستان تفاوت بسیار زیادی با داستان‌هایی که درباره زندگینامه افراد نوشته می‌شود دارد .
داستان کوتاهی که در پشت این کتاب نوشته شده است بسیار جالب به نظر می‌رسد ، خیلی از نویسندگان برای این که می‌خواهند در مورد اردوگاه کار اجباری صحبت کنند و بنویسند ، سعی می‌کننده پشت جلد را با کلمات و جملات امیدبخش بیان کنند و حتی برخی دیگر ترجیح می‌دهند ناامیدی را روی کاغذ بیاورند . پشت کتاب اگر این نیز انسان است اشاره کوتاهی به زندگی افراد زندانی دارد که به راحتی با یک سری اتفاقات توانسته اند از انسانیت دور شوند . در ادامه به این داستان خواهیم پرداخت .
ویران کردن آدمی‌دشوار است، کمابیش به دشواری آفریدن آدمی. ویران کردن آدمی‌نه آسان است و نه کار یک روز و دو روز. اما شما نازی‌ها در این کار پیروز شدید. اینک ما، سربه‌راه و زیر نگاه خیره‌ی شما. دیگر از ما ترسی ندارید، دیگر هیچ کاری از ما سر نخواهد زد، نه عملی قهرآمیز، نه بانگی به اعتراض و نه حتی نگاهی کیفرخواه.
مترجم کتاب – سپاس ریوندی – که ترجمه خوبی از کتاب ارائه داده است، در مقدمه‌ای بی‌نظیر به جنبه‌های مختلف کتاب اشاره می‌کند. در قسمتی از مقدمه او می‌خوانیم:
روایت پریمو لوی، که از تجربه‌ی زندگی (؟!) وی در اردوگاه کار اجباری و مرگ برآمده، گرچه گویی بیش‌تر با خونسردی شیمیدانی نوشته شده که مصالح کارش مواد منفجره است، در مسیر خود بارها و بارها به شعر پهلو می‌زند و از روزمرگی و ابتذال می‌گریزد، زیرا کار وی – همچون کار شاعر – کوششی است متهورانه برای گنجاندن واقعیت مهارگسیخته‌ی اردوگاه مرگ در دل زبان، این تنها ظرف و امکان مفاهمه نزد آدمیان.
کتاب اگر این نیز انسان است
پریمو لِوی در سیزده دسامبر ۱۹۴۳ زمانی که تنها ۲۴ سال داشت دستگیر شد. لِوی در آن زمان به جنبش ضد فاشیستی «عدالت و آزادی» پیوسته بود و در کنار آدم‌هایی به سر می‌برد که تجربه چندانی نداشتند. آن‌ها حتی روابط، پول و یا اسلحه کافی در اختیار نداشتند و خیلی زود توسط اعضای «میلیشای فاشیست» دستگیر شدند. طی بازجویی، لِوی خود را یک ایتالیای یهودی‌تبار معرفی می‌کند که به زندانی شدنش در «بازداشتگاهی درندشت» می‌انجامد.
لِوی اشاره می‌کند زمانی که به بازداشتگاه رسید، در حدود ۱۵۰ نفر ایتالیایی یهودی‌تبار دیگر آنجا بودند که ظرف چند هفته تعدادشان به ششصد نفر رسید و این یعنی: مقدمه‌ای برای اعزام به اردوگاه آشویتس. در صبح روز ۲۱ فوریه همه یهودیان باید بازداشتگاه را ترک می‌کردند، بلااستثنا. البته آن‌ها از مقصد خبری نداشتند اما مقصد همان آشویتس بود. خشونت در دوران این بازداشت موقت به حدی نبود که آن‌ها متوجه عمق فاجعه شوند و حتی در روزهای اول آشویتس هم، زندانی‌ها درکی از موقعیت خود نداشتند.
پریمو لِوی، بعدها که از آشویتس نجات پیدا کرد و این کتاب را نوشت، در مقدمه خود ابراز خوشحالی می‌کند و از بخت بلندی (!) که در آن زمان داشت صحبت می‌کند. چیزی که با عقل جور درنمی‌آید مگر با خواندن کتاب و آگاهی از اتفاقاتی که در آشویتس رخ داده است. بخت بلند او این بود که زمانی به آشویتس منتقل شد که حکومت آلمان تصمیم گرفته بود، با توجه به کمبود نیروی کار، میانگین طول عمر زندانی‌ها را «که قرار بر معدوم کردنشان بود» زیاد کند. که این خود یعنی کشتارهای دل به خواه کمتر رخ می‌داد. اما آیا مرگ بهتر نبود؟
پریمو لوی در قسمت دیگری از مقدمه‌اش درباره کتابی که نوشته است می‌گوید:
روایت من از فجایع اردوگاه مرگ چیزی به دانسته‌های پیشین خوانندگان چهارگوشه‌ی جهان از این موضوع آزاردهنده نمی‌افزاید. بنا نیست این کتاب اتهام‌نامه‌ای تازه باشد، بلکه بیش‌تر در پی آن است که درباره‌ی برخی جنبه‌های ذهنی آدمی‌مستنداتی فراهم آورد تا زمینه‌ای شود برای مطالعه‌ای بی‌هیاهو.
همان‌طور که اشاره شد این کتاب شرحی از دوران اسارت پریمو لِوی در اردوگاه آشویتس است. اردوگاهی که هیچ‌چیز در آن تغییر نمی‌کند مگر آن که بدتر شود! از جمله کار اصلی نازی‌ها در اردوگاه، در بین آن‌هایی که هنوز نفس می‌کشیدند، این بود که انسانیت و شرف زندانی‌ها را از آن‌ها دور کند و به معنای واقعی کلمه آن‌ها به حیوان تبدیل کنند. به شکلی که در اردوگاه دیگر حتی زندانی‌ها هم ترحمی‌نسبت به همدیگر نداشتند. در واقع، جنگ حالا دیگر بین زندانی‌ها و نازی‌ها نیست، بلکه جنگ بین زندانی‌ها با هم است. زنده ماندن در اردوگاه شوخی نیست و کسی که شب کنار شما خوابیده، حتی ممکن است کفش شما را بدزدد.
در اردوگاه راحت‌ترین هیچ‌کاری نکردن است! پریمو لوی می‌گوید «غرق‌شدن ساده‌ترین کار است. کافی تنها تمام دستورهایی را که می‌شنوی اجرا کنی» و از «قواعد کار و اردوگاه» پیروی کنی تا سه ماه بعد سراشیبی را تا انتها بروید. اما زنده ماندن کار سختی است که هر روز باید برای آن جنگید. باید تلاش کنید قاشق گیر بیاورید، از کفش‌هایتان مراقبت کنید، افراد مختلف را بشناسید و حتی به سرپرستی که دارید رشوه بدهید تا امتیازهایی به دست آورید.
پریمو لوِی در مدت زمانی که در آشویتس بود تقریبا به همه جنبه‌های اردوگاه اشاره می‌کند و از چیزهایی می‌گوید که ممکن است تا حالا آن را نشنیده باشید. این کتاب که برگی از تاریخ است در فصل‌های مختلف نوشته شده که عناوین آن چنین است: سفر / در حضیض / تشرف / کا-به / شب‌های ما / کار / یک روز خوب / آن‌سوی نیک و بد / غرق‌شده و نجات‌یافته / آزمون شیمی‌/ سرود اولیس / وقایع تابستان / اکتبر ۱۹۴۴ / کراوس / سه نفرِ آزمایشگاه / آخرین نفر / داستان ده روز.

جملات زیبا و دلنشین درباره زندگی + متن های الهام بخش
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 12
  • بازدید کننده امروز : 8
  • باردید دیروز : 7
  • بازدید کننده دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 178
  • بازدید سال : 3185
  • بازدید کلی : 6592
  • کدهای اختصاصی